من   چند تا دائی دارم که حدودا بیشتر از 30 سال خارج از کشور ایران زندگی می کنند . کار و بارشون هم خوبه روزگارشون هم به خوبی پیش می ره . قبل از اینکه خودم خارج از کشور زندگی کنم همیشه پیش خود می گفتم ای بابا چرا هر کی می ره خارج بی عاطفه و بی خیال می شه ؟ چرا خیابونا و جاهائی که بزرگ شدند و کودکیشون رو گذروندن رو یادشون می ره ؟ چرا پدر و مادری که باهاشون کلی خاطره دارند رو یادشون می ره و اصلا براشون مهم نیست که مثلا مریضند یا اینکه مشکلی دارند . چرا خیلی راحت از خیلی مسائل مهم (از نظر من که توی ایران زندگی می کردم) می گذرند و بی خیالند.  خلاصه از این جور چراها خیلی می کردم ولی اصلا درک نمی کردم  که دلیل اینهمه عوض شدند چیه . الان که خودم این چند سال حتی یکبار هم نرفتم به پدر و مادرم سر بزنم ، الان که مشکلات ریز و درشت برام معنا نداره و می گم خوب طبیعیه دیگه ، واقعیت رو باید پذیرفت و از این جور حرفا.... الان می فهمم که کجا چه خبره اینجا به قول خودمون گفتنی( خارج ) آدما رو بی غیرت و بی خیال نمی کنه بلکه محیط و طرز فکر و روحیات کاملا متفاوت با فرهنگ و روحیات ما ایرونیاست که مجبورمون می کنه خودمون رو وفق بدیم . نمی شه گفت که بی خیال می شیم نه در اصل مجبور می شیم که برای  به دست آوردن موفقیت نسبی خیلی چیزها رو ندید بگیریم من الان توی مرحله ای هستم که پذیرفتن این واقعیت برام خیلی سخته می فهم و درکش می کنم و در واقعیت دارم اجراش می کنم ولی در باطن عذاب می کشم . وقتی با اونائی که بیشتر از من در خارج از کشور زندگی کردند صحبت می کنم و این مسائل رو تعریف می کنند در جواب من می گن : ما هم این دوران رو داشتیم ما هم این عذاب ها رو کشیدیم ولی در آخر با همه ی این مسائل کنار اومدیم و واقعیت رو پذیرفتیم و اجراش کردیم . می تونم بگم که در اصل یه جورائی شخص مهاجر تسلیم می شه ولی اصلا آسون نیست . اونائی که با پدر و مادر بزرگ شدند، اونائی که دوران کودکی قشنگی رو تو کشورمون داشتند و اونائی که خاطرات گذشته و بچگی از یادشون نمی ره (چه تلخ و چه شیرین ) می تونند این واقعیت رو درک کنند. اینجا موندن و دوام آوردن بهائی داره که سنگینی و گرونی این بها بستگی داره به نوع تربیت و شرایط زندگی در گذشته . می تونم بگم که 99 درصد از مهاجرای موفق و پیروز  خاطرات قشنگ و به یاد موندنی دارند که هرگز رهاشون نمی کنه. برای زندگی کردن فقط یه پست عالی و شکم سیر داشتن کافی نیست .  درسته بند ناف رو از مادر و فرزند می برند ولی ...... (اونی که با خونواده بزرگ شده باشه دنباله ی ولی رو خودش برا خودش تعریف می کنه ) 

پیروز و سربلند باشید