الان شب عید در دیار غربته خیلی وقت ندارم حتما می نویسم  تا بعد .... 

مسافر شهر غمی .... 

 

تو شک و توی تردید چشمت کجا رو می دید؟ گفتی غریبی بهتره... این دیگه راه آخره ... 

 

غریبه، توی غربت شادی فقط یه مهمونه

تا اونجا که دلت بخواد غصه فقط فراونه  

غریبه،  توی غربت نپرسی از موروت 

غریبه، توی غربت نپرسی چی شد محبت .... ...............................

بگی ، می گن دیونست حرفاش چه بچه گونست 

تقصیر آدما نیست این همه درد دوا نیست.... 

اونائی که موندن خوشترند، طفلکیا بی خبرند حسرت ما رو می برند 

غریبه ، ما رفیقتیم هر چی که هست باید بگیم 

غریبه، دیدی اینجا بیشتره حرف غصه 

هرجا بری همینه کار کجا درسته ؟ 

دل شکسته داری پاهای خسته داری... 

 

غریبه، توی غربت وقت نداری بخندی ، وقت نداری که حتی دل به کسی ببندی 

عمرت، عمرت برای کاره ، کارت عوض نداره 

هر چی که در میاری  یه لحظه بعد نداری 

غریبه ما رفیقتیم 

دنیا که سیره از ما دل تو نگیره از ما 

غریبه ، دیدی، اینجا بیشتره حرف غصه.  هر جا بری همینه کار کجا درسته ؟؟؟!!!!